Web Analytics Made Easy - Statcounter

سردار علایی فرمانده سابق سپاه می گوید: اگر در همان شرایط دوره جنگ بودم از درگیر شدن در جنگ فرسایشی پر تلفات دوری می کردم.

به گزارش برنا؛ سردار حسین علایی، فرمانده پیشین ستاد مشترک و نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بخشی از گفتگوی خود در پاسخ به این سوال که «اگر امروز در جنگ حضور داشتید، کدام یک از استراتژی‌های میدان نبرد را تغییر می‌دادید؟»، گفت: اگر در همان شرایط دوره جنگ بودم از درگیر شدن در جنگ فرسایشی پر تلفات دوری می کردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی می دیدم امکان انجام عملیات های بزرگ موفق به سادگی وجود ندارد از تصمیم گیرندگان می خواستم تا از دیپلماسی استفاده بیشتری بکنند و راهی برای خاتمه دادن به جنگ پیدا کنند.

وی در ادامه با ذکر خاطره ای از برنامه ریزی برای یک عملیات در دوران دفاع مقدس گفت:‌ بعد از عملیات بدر که ما مجبور به عقب نشینی شدیم، شهید صیاد گفت که فرماندهی را به من دهید تا من عملیات انجام دهم و موفق شویم و مسئولین هم پذیرفتند و گفتند فرماندهی با شما! ایشان قرارگاهی به نام قرارگاه کمیل درست کرد و گفت یک نفر از سپاه به من بدهید تا جانشین من در عملیات باشد و یگان هایی از سپاه که تحت امر من می آیند این فرمانده سپاهی بالای سر آنها باشد. ایشان اول آقای غلامحسین بشردوست را که یکی از فرماندهان جنگ و روحانی بود، انتخاب کرد.

بعد از چند روز آقای بشردوست گفت من نمی توانم با سرهنگ صیاد شیرازی کار کنم چون می دانم که موفق نمی شویم. من از قدیم با شهید صیاد شیرازی آشنا بودم، از زمانی که شهید رجایی نخست وزیر شد و سپس بنی صدر کنار گذاشته شد و زمانی که صیاد به ارومیه آمد و من فرمانده سپاه آذربایجان غربی بودم در آنجا با هم آشنا و بعد رفیق شدیم. بر همین اساس صیاد مرا به فرمانده سپاه پیشنهاد کرد و من قائم مقام شهید صیاد شیرازی در قرارگاه کمیل شدم. ایشان هم برنامه ریزی کرد که یگان های سپاه از سیل بند شرقی جزیره جنوبی مجنون (آنجایی که ابراهیم همت شهید شد) به سمت نشوه بروند و بین طلاییه تا جزیره جنوبی مجنون منطقه عملیات قرارگاه باشد و یگان ها از اینجا وارد شوند و به سمت نشوه بروند.

سردار علایی گفت: این برنامه مدتی طول کشید یعنی از فروردین سال ۶۴ و بعد از پایان عملیات بدر شروع شد. دائم در قرارگاه کمیل بودیم و در باره طرح مانور بحث می کردیم و حرف می زدیم. من دیدم که این طرح اجرایی نیست. سپاه هم تعدادی از یگان های قوی، قبراق و خط شکن سپاه مثل لشکرهای نجف و محمد رسول الله و تیپ المهدی را به ایشان سپرد. سرهنگ سلیمانجاه، سرهنگ ازگمی و سرهنگ آبشناسان هم در ستاد قرارگاه کمیل بودند.

طرح مانور را هیچیک از فرماندهان ارتش و سپاه اجرایی نمی دانستند. هرچه می نشستیم و بحث می کردیم سرهنگ صیاد شیرازی قانع نمی شد که با این طرح مانور، عملیات موفق نمی شود. ایشان دو قرارگاه درست کرده بود یک قرارگاه هجوم که یگان های سپاه تحت امر آن بودند و من آن را فرماندهی می کردم و یکی هم قرارگاه دنبال پشتیبانی که خودش آن را فرماندهی می کرد. صیاد می گفت که یگان های سپاه می روند و خط اول دشمن را می شکنند و بعد یگان های ارتش به صورت سریالی (یعنی پشت سر هم) از آنها عبور می کنند و ما تا نشوه می رویم و دشت بزرگ شمال تنومه را تصرف می کنیم.

این فرمانده سابق سپاه تصریح کرد:‌جغرافیای منطقه عملیات اینطوربود که یک منطقه آبگرفتگی بین طلائیه و جزیره مجنون جنوبی وجود داشت. سیل بند شرقی جزیره هم نازک بود و فقط یک کامیون می‌توانست از روی آن رد شود و حد اکثر دو خودروی سبک در کنار هم می توانستند بر روی آن حرکت کنند. چند جای این سیل بند را هم ما و عراقی ها برای اینکه نتوانیم به سمت هم برویم شکافته بودیم. صیاد می خواست نیروهای هجوم را از این سیل بند پر شکاف عبور دهد و از آنجا به دشت وسیع شمال شرق بصره ببرد تا به نشوه در کنار جاده بصره - بغداد برسد.

دیدم که این طرح مانوراجرایی نیست. به شهید صیاد گفتم که فرض کنیم یگان ها خط اول را شکستند، آنگاه یگان های دنبال پشتیبان چگونه می خواهند از این سیل بند به عنوان جاده عبور کنند؟ این سیل بند شکاف های زیادی دارد و باید ابتدا آن ها را پر کنیم و بعد که پر شکافتگی ها شد آنگاه تانک ها و نفربرها  و خودروهای نیروبر از روی این سیل بند بروند. حالا اگر ارتش عراق با خمپاره یا توپخانه سیل بند را زیر آتش بگیرد و بزند و یک تانک آسیب ببیند، جاده بسته می شود و اصلا هیچ خودرویی دیگر نمی تواند از آن گذر کند. او در پاسخ می گفت که به تانک بعدی می گوییم که آن را هل دهد و تانک را در آب کنار سیل بند تا در جزیره بیاندازد. 

وی گفت: هرچه استدلال می کردیم فایده نداشت. البته با ایشان تا آخرین لحظات سازگاری می کردم. پیش آقای محسن رضایی فرمانده سپاه رفتم و گفتم که این طرح مانور قابل اجرا نیست. اما ایشان می گفت که سپاه باید به طور کامل همکاری کند و من کاری ندارم و خودت می دانی! بروید و با او همکاری کنید. چون ایشان هم نگران بود که بگویند سپاه با ارتش همکاری نمی کند. من که دیدم وضعیت اینطور است و می دانستم که در صورت انجام عملیات، فقط تلفات می دهیم و موفقیتی حاصل نخواهد شد، به ذهنم رسید که خوب است پیش آقای هاشمی رفسنجانی که فرمانده جنگ بود و آقای خامنه ای که رئیس جمهور بود بروم و با اینها صحبت کنم.

اما اگر این موضوع را به شهید صیاد شیرازی می گفتم، اجازه نمی داد و امکان پذیر نبود چون او فرمانده بود. چاره ای اندیشیدم. از آنجایی که شهید صیاد خیلی به زیارت علاقه مند بود به او گفتم که می خواهم قبل از شروع عملیات به قم برای زیارت بروم تا روحیه بگیرم. او هم گفت به تو یک توربو کماندر می دهم. با این هواپیما TC به تهران برو و بعد به قم برو و زیارت کن و ظرف یک روز برگرد، من هم قبول کردم. این نوع هواپیماهای چهارنفره را نیروی زمینی داشت و برای جابجایی فرماندهان از آنها استفاده می شد.

سردار علایی ادامه داد: پیش از حرکت بعد به دفتر آقا( آقای خامنه‌ای) زنگ زدم و گفتم که فوری وقت می خواهم تا به تهران بیایم و با ایشان صحبت کنم. به دفتر آقای هاشمی هم زنگ زدم و از آنجا هم وقت برای صحبت گرفتم. آنها هم به من برای همان روز وقت دادند. زمانی که به تهران رسیدم مستقیم به ریاست جمهوری پیش آقا رفتم و نقشه ها را بردم و گفتم طرح و برنامه صیاد برای عملیات این است. همه یگان های سپاه هم آماده عملیات هستند ولی ۱۰۰ درصد شکست می خوریم. اما اگر شما بگویید که انجام دهید، آن را انجام می دهیم ولی بعداً نگویید که چرا چنین اتفاقی افتاد!

آقا بعد از شنیدن حرف های من گفتند که این منطقه باغ سبزی است که درب ندارد. درست می گویید امکان اجرای موفقیت آمیز این عملیات وجود ندارد ولی در نهایت آقای هاشمی رفسنجانی تصمیم گیر است و من تصمیم گیر نیستم، پیش ایشان بروید.

فرمانده پیشین ستاد مشترک و نیروی دریایی سپاه گفت: از آنجا بلافاصله پیش آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس شورای اسلامی رفتم و موضوع را با ایشان مطرح کردم. آقای هاشمی خیلی با من کلنجار رفت که عملیات انجام شود چون عملیات قبلی ما یعنی بدر موفق نشده بود و آقای هاشمی می خواست که این عملیات با موفقیت انجام شود و صیاد هم به قول آقا یک باغ سبزی نشان داده بود که اگر می شد، خیلی خوب می شد.

چون اگر می توانستیم نشوه را بگیریم کار خیلی عظیمی بود و ما در هیچ عملیاتی نتوانسته بودیم این کار را بکنیم. خلاصه هرچقدر من به طرح مانور اشکال و ایراد می گرفتم، آقای هاشمی با من بحث می کرد و کلنجار تاکتیکی می رفت. مثلا می گفتم این جاده را نمی شود پر کرد، ایشان می گفت کامیون های زیادی را پای کار می آوریم. هرچه از نقایص طرح می گفتم ایشان یک جوابی می داد. ولی زمانی که خوب با ایشان صحبت کردم حس کردم که حرف های من را در دل پذیرفته است ولی نمی خواهد به من بگوید که نه! بعد از اینکه صحبت هایم تمام شد ایشان گفت که حرفهای  شما را شنیدم، شما به قرارگاه برگردید و هرچه سرهنگ صیاد شیرازی گفت را عمل کنید.

سردار علایی تاکید کرد:‌نرسیدم به قم و زیارت بروم و همان روز به اهواز برگشتم و از اهواز به محل قرارگاه کمیل رفتم و به صیاد گفتم که برای عملیات آماده هستم. فردای آن روز شهید صیاد به من گفت که برای روز و ساعت سین عملیات یک تغییراتی می خواهیم انجام دهیم. فهمیدم که یک اتفاق هایی افتاده است و حرف هایم اثر داشته است. بعد از چند ساعت گفت که عملیات متوقف است. نپرسیدم چرا تا ناراحت نشود. دیدارهایم در تهران را به صیاد نگفتم ولی او به من گفت فرمانده جنگ تصمیم گرفته است که عملیات انجام نشود.

انتهای پیام

 

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: سپاه پاسداران انقلاب جنگ دوران دفاع مقدس عقب نشینی آذربایجان غربی سیل جاده عراق محسن رضایی هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور قم هواپیما ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی جنگ هاشمی رفسنجانی علایی سالگرد آیت الله هاشمی رفسنجانی یگان های سپاه فرمانده سپاه قرارگاه کمیل سردار علایی صیاد شیرازی سیل بند آقای هاشمی شهید صیاد طرح مانور پیش آقا یگان ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۹۸۰۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه

با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره‌انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.

به گزارش ایسنا، توپخانه سپاه در سال دوم جنگ به دنبال پیروزی‌های درخشان در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «الی بیت‌المقدس» و به‌ دست‌آمدن حدود ۲۰۰ قبضه توپ غنیمتی از دشمن بعثی، با تلاش افراد خلاق و دوراندیشی چون شهید «حسن تهرانی‌مقدم» و شهید «حسن شفیع‌زاده» بنیان‌گذاری شد. این یگان مراحل رشد و شکل‌گیری خود را در کنار توپخانۀ ارتش در عملیات‌های مشترک ارتش و سپاه، ازجمله رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، محرم، والفجرهای مقدماتی، ۱، ۲، ۳ و ۴ طی و از عملیات خیبر تشکیل مرکز تطبیق آتش و هدایت آتش توپخانه را به‌طورمستقل تجربه کرد.

نقش ارتش در آموزش پاسداران سپاهی واحد توپخانه

تأسیس مرکز آموزش توپخانه در اصفهان و بهره‌گیری از برادران پاسداری که دورۀ عالی توپخانه را در دانشکدۀ توپخانه ارتش گذرانده بودند، سبب شد که در فاصلۀ حدود دو ساله‌ی بین عملیات خیبر تا والفجر۸، کادرهای توپخانۀ سپاه در گروه‌های توپخانه و توپخانه‌های لشکری درحال تشکیل، آموزش‌های لازم را ببینند.

اینک به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن شفیع‌زاده» بخش‌هایی از زندگی نامه، ابتکارات و ویژگی‌های اخلاقی این فرمانده شهید را مرور می‌کنیم.

تولد و کودکی

حسن مرداد سال ۱۳۳۶ در شهرستان تبریز متولد شد. پدر مادر او از مقلدان امام (ره) بودند به همین واسطه حسن نیز با ایشان آشنا شد. سادگی، بی‌آلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبان‌زد همه بود. در سن ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگی‌اش عملاً غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد. با جدیت تمام و احساس مسئولیت، بیشتر از گذشته هم درس می‌خواند و هم به مادرش در اداره امور منزل کمک می‌کرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت. ضمن اینکه به ورزش، خصوصاً وزنه‌برداری علاقمند بود، در دوران تحصیل، دانش‌آموزی باوقار، محجوب، مؤدب و کوشا بود و همواره سعی می‌کرد تکالیف دینی خود را انجام دهد.

حسن پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و هم‌زمان با اوج‌گیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) با روحانیون معظم در تبعید، همچون شهید «آیت‌الله مدنی» و شهید «آیت‌الله دستغیب » در تماس بود و در داخل پادگان، فعالیت‌های زیادی در راستای راهنمایی نظامیان و خنثی‌کردن تبلیغات حکومت نظامی انجام می‌داد و در همان حال به پخش پیام‌ها و اعلامیه‌های رهبر انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز می‌پرداخت.

روزی که مأمورین رژیم، به دستور فرمانده حکومت نظامی، در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیت‌الله مدنی(ره)، جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرده بود، که قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آن‌ها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید می‌کند. ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگان‌ها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزان امت اسلامی پیوست.

فعالیت‌های دوران انقلاب

او با شور وصف‌ناپذیری در روزهای سرنوشت‌ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش می‌کرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگان‌ها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب‌الهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاح‌های بیت‌المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاح‌ها را جمع‌آوری کردند و گروه مسلحی را جهت دستگیری ضدانقلاب و ساواکی‌ها تشکیل داد.

ورود به سپاه و مقابله باضد انقلاب

شفیع‌زاده بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هسته‌های مسلح سپاه را پی‌ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف «خلق مسلمان» نقش فعال داشت. هنگامی که به همراه «شهید باکری» در سپاه ارومیه انجام وظیفه می‌کرد به‌عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیری‌های متعدد برای سرکوبی گروه‌های فاسد تلاش شبانه‌روزی کرد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنان شود.

بهترین و پر ثمرترین لحظات حضور در سپاه تبریز، روزهایی بود که در بیت شهید آیت‌الله مدنی(ره) به‌عنوان مسئول تیم حفاظت ایشان انجام وظیفه می‌کرد. در جوار آن عالم عارف بود که غنچه‌های خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیع‌زاده گُل کرد و بعدها در جبهه‌های نبرد نور علیه ظلمت میوه داد.

حضور در جنگ و مسئولیت‌ها

با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره‌انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.

شهید شفیع‌زاده پس از عملیات «طریق‌القدس» به‌عنوان رئیس ستاد تیپ کربلا که تازه تشکیل شده بود انجام وظیفه کرد و در شکل‌گیری، انسجام و فرماندهی آن نقش اساسی داشت.

در عملیات  «فتح‌المبین» معاون تیپ‌المهدی(عج) بود و خاطره رشادت‌ها و جانفشانی‌های او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمی‌رود.

راه‌اندازی فرماندهی توپخانه سپاه

پس از این عملیات، با اندیشه بلندی که داشت و تجربیاتی که کسب کرده بود، متوجه شد با گسترش سازمان رزمی مردمی، برای انجام عملیات بزرگ، نیاز به تشکیلات پشتیبانی آتشی به نام توپخانه می‌باشد. با هم‌فکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پی‌ریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات «الی بیت‌المقدس» را به‌عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد. او با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آینده نگری، همیشه طرح‌های دراز مدت که مبتنی بر واقع‌بینی در کارها و برنامه‌ها بود ارائه می‌داد، ضمن آنکه بر مسأله آموزش نیروهای نیز تأکید فراوان داشت.

بعدها با تلاش بی‌وقفه و شبانه‌روزی خود قبضه‌های غنیمتی را در قالب توپخانه‌های لشکری و گردان‌های مستقل توپخانه به سرعت سازماندهی کرد و در «عملیات رمضان»، اکثریت قریب به اتفاق توپ‌ها را علیه دشمن بعثی به‌کار برد و در ادامه، با به‌دست آوردن توپ‌های غنیمتی بیشتر، گروه‌های توپخانه را به استعداد چندین گردان شکل داد. این گروه‌ها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند.

در نبردهای خیبر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات، با رهبری و هدایت ایشان انجام گرفت. اوج هنرنمایی و شکوفایی خلاقیت او در عملیات والفجر ۸ تجلی یافت. آتش پر حجم و متمرکزی که با برتری کامل، علیه دشمن اجرا کرد. به اعتراف فرماندهان اسیر عراقی، در طول جنگ کسی به خود ندیده بود؛ زیرا قسمت اعظم یگان‌های دشمن، قبل از رسیدن به خط مقدم و درگیری با رزمندگان اسلام، منهدم می‌شد.

سردار رحیم صفوی فرمانده وقت کل سپاه در پیامی با اشاره به نقش شفیع زاده گفته است: «سیمای او تجلی اراده و مقاومت و تلاش و پیکارش همواره الهام‌بخش رزمندگان بود. عزیزی که ثمره سخت‌کوشی‌های او در جبهه‌ها همیشه مشهود بود. با تقویت آتش سنگین پیکارگران جبهه نور، که صف دشمنان را از هم می‌گسست، رؤیای خام قادسیه را به کابوسی وحشتناک بدل می‌ساخت، اوج قدرت آتش توپخانه را جهانیان در نبردهای والفجر ۸ و کربلای ۵ وکربلای۸ به چشم دیدند و زبان به اعتراف آن گشودند، آن‌جا که شهید عزیز ما و همرزمانش با آتش سهمگین، لشکریان دشمن را مضمحل و ضایعات جبران‌ناپذیری بر خصم زبون وارد نمودند. »

شفیع‌زاده ضمن شرکت در تمامی صحنه‌های عملیاتی، مسئولیت فرماندهی توپخانه و طرح‌ریزی و هدایت آتش پشتیبانی را در قرارگاه‌های مختلف را به‌عهده داشت و آخرین مسئولیت او فرماندهی توپخانه نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بود.

ویژگی‌های اخلاقی

شفیع‌زاده فردی صبور، متواضع، گشاده‌رو و بشاش بود. در تمام امور، ایثار و گذشت بسیاری از خود نشان‌می‌داد و در هر کاری که پیش‌می‌آمد ابتدا خود پیش‌دقم می‌شد. زمان عملیات و در زمانی که آتش دشمن در خط مقدم شدت پیدا می‌کرد، در خط اول حضور می‌یافت و آخرین وضعیت منطقه را برای برنامه‌ریزی صحیح و هدایت دقیق آتش، بررسی می‌کرد. در تصمیم گیری‌ها از نظرات دیگران سود می‌جست و در برخوردها و قضاوت عدالت را رعایت می‌کرد. در روابط اجتماعی، با دیگران رفتاری پخته و پسندیده داشت و در هر محیطی که حضور پیدا می‌کرد همگان را تحت‌تأثیر قرار می داد.

این فرمانده در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. به مستحبات اهمیت می‌داد. اهل نماز شب بود. کم سخن می‌گفت و با کردارش دیگران را به عمل صالح دعوت می‌کرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری می‌جست و سادگی و بی‌آلایشی را مشی خود قرار داده بود. در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز نمی‌شناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحمیلی، مخلصانه انجام وظیفه می‌کرد و هرگز راحت در بستر نخفت.

برادر این فرمانده نقل می‌کند: «دوبار او را در جبهه دیدم. بار اول زمانی بود که برای دیدنش به پادگان شهید حبیب اللهی اهواز رفتم و سراغ او را گرفتم. دوستانش خندیدند و گفتند اگر او را پیدا کردی سلام ما را هم به او برسان. مرتبه دوم در قرارگاه کربلا بدون هیچ‌گونه تکلفی در کنار سایر نیروها در آن گرمای سوزان جنوب در سنگر خفته بود، در حالی که روزنامه رویش انداخته بود. می‌گفتند شب نخوابیده و خیلی خسته است. او مدام در حال سرکشی از یگان‌ها و هماهنگی آتش پشتیبانی رزمندگان اسلام در جبهه‌های جنگ بود و معتقد بود هر چه قبل از عملیات تلاش کند به اذن الهی تضمینی برای موفقیت لشکریان جبهه حق خواهد بود. »

نحوه شهادت

حسن شفیع‌زاده روز هشتم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «کربلای۱۰» در شمال‌غرب(منطقه عمومی ماووت) درحالی که عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به شهادت رسید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید شفیع‌زاده

خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده‌ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کسی دیگر.

...دلم می‌خواهد که در آخرین لحظه‌های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر.

...سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنه‌های حق علیه همیشگی خود در همه صحنه‌های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • رابط اصلاح‌طلبان با رهبری بعد از فوت هاشمی‌رفسنجانی چه کسی است؟
  • فرج‌الله شوشتری به‌عنوان سرپرست معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری سمنان منصوب شد
  • شکست تلاش‌ آمریکا برای گسترش نفوذ در آفریقا
  • تصویری دیده نشده از ۱۶ سالگی آیت‌الله هاشمی در کنار دوستانش
  • غرق‌شدن مرد میانسال در آب‌بندان سیمرغ
  • کنعانی: اگر رشادت مستشاران سپاه نبود داعش تا پشت درب پارلمان اروپا و قلب آمریکا نفوذ می‌کرد
  • کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه
  • سپاه نبود داعش تا پشت درب پارلمان اروپا و قلب آمریکا نفوذ می‌کرد
  • عملیات ویژه پلیس علیه فروشندگان سلاح و مهمات
  • عملیات ویژه پلیس فتا علیه فروشندگان و تبلیغ‌کنندگان سلاح در فضای مجازی